یکــ کلبه خراب و کمى پنجره
یکــ ذره آفتاب و کمى پنجره
اى کاش جاى این همه دیوار و سنگــ
آئینه بود و آب و کمى پنجره
در این سیاه چال سراسر سؤال
چشم و دلى مجاب و کمى پنجره
بویى زنان و گل به همه مى رسید
با برگى از کتاب و کمى پنجره
موسیقى سکوت شب و بوى سیب
یکــ قطعه شعر ناب و کمى پنجره ..